"من هنوزم دلتنگتم مادر...
شاید تو این دنیا زندونیم نمی دونم ولی هیچ زندونی نمی تونه منو از یادت فراموش کنه...
من زخمیه این روزگار تلخیم که از توهم کم نیست...سرد سردم...
اما یاد شما...عشق شما... هر لحظه بیشتر میشه...
توی خیالم هنوز فکر می کنم که هنوز پیش منی..
وقتی که دلم از این زمونه می گیره...وقتی که همه بد می شن...وقتی که دلمو
میشکنن...خیال اینکه دوباره منو تو اغوشت می گیری آرومم می کنه....
وقــتی دست فــشردیــم
و قـــول دادیـــم...
فقــــط ،دست ِ تــو مـردانـه بــود!!!
و قـــــول ِ من ...
"شادی" پروانه ای است که هرچه تقلا کنی نمی توانی آن را شکار کنی
باید آرام باشی تا روی شانه ات بنشیند!
بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه . . .
محکم بغلت کنه . . .
بذاره اشک بریزی تا آروم شی . . .
بعدآروم تو گوشت بگه:
.
.
.
"دیوونه من که باهاتم..."
پروردگارم ،مهربان من
از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!
در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است
و هر زمزمه ای بانگ عزایی
و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...
در هراس دم می زنم
در بی قراری زندگی می کنم
و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است
من در این بهشت ،
همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.
تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در "سرزمین وجود" بیگانه بودی
"کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم"
دردم ، درد "بی کسی" بود
دکتر علی شریعتی